رتبه: Advanced Member
گروه ها:
Administrators
,
member
,
Moderator
تاریخ عضویت: 1390-3-24 21:55:49 ارسالها: 2223
تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آغاز این سوره ده آیه دارد که در اینجا اعتراض ذات اقدس الهی است به جریان فقیرستیزی و تکبر کردن, برتر دانستنِ غنی بر فقیر و مانند آن. این مقدمهای لازم دارد که مرجع این ضمیرها مشخص بشود.
در مرجع این ضمیر دو قول است که با ابهام است: یکی اینکه این ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾؛ یعنی عبوس کرد چهره در هم ریخت و رو برگرداند این ضمیرهای فعل غایب به چه کسی برمیگردد؟ ضمیر ﴿أَنْ جاءَهُ﴾ هم که ضمیر غایب است به چه کسی برمیگردد؟ عبوس کرد و رخ برگرداند برای اینکه نابینایی بر او وارد شد این دو آیه با ضمیر غیبت و فعل غایب شروع شد, سوم و بعدی هم با ضمیر حاضر و فعل حاضر شروع میشود: ﴿وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّی﴾ خدای سبحان خطاب میکند به این شخصی که عبوس کرد و رخ برگرداند میگوید شاید آن شخص یک انسان وارستهای بود یا وارستهای بشود, چرا این کار را کردی؟ چرا صورت برگرداندی و بیاعتنایی کردی؟ تو که آگاه نیستی از پایان امر، از درون افراد. ﴿وَ ما یُدْریکَ﴾ شاید برای طهارت روح آمده باشد یا شاید برای اینکه مطلب موعظهای بشنود و متذکر بشود و این تذکره به حال او سودآور باشد. به هر حال یا طهارت باطن یا اخلاق ظاهر ولی کسی که وضع مالیاش خوب است نه تنها توانگر است بلکه مستغنی است استغنا پیدا میکند آن کسی که وضع مالیاش خوب است متأسفانه غنای او باعث استغنای او میشود و استغنای او زمینه سرکشی و طغیان او را فراهم میکند ﴿أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی﴾ که زمینه ﴿إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی ٭ أَن رَآهُ اسْتَغْنَی﴾[1] در او هست ﴿فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّی﴾ تو تمام توجه خود را نسبت به او قرار دادی, متصدی گفتار او هستی و متصدی شنیدن حرف او هستی.
﴿وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّی﴾ اگر آن شخص به تزکیه روح دسترسی نیابد حرجی هم بر تو نیست تو یک کسی که مستغنی است از کلمات و نصایح تو طرفی نمیبندد به او توجه تام داری یک نابینایی که ممکن است درونش طیب و طاهر باشد از او اعراض میکنی رخ برمیگردانی؟ ﴿وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعی ٭ وَ هُوَ یَخْشی ٭ فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّی﴾ او که با سعی و کوشش آمده و اهل خشیت و هراس محمود و ممدوح است تو از او صورت برمیگردانی؟ این ترجمه این ده آیه است
نقشه یک ضلعش آن سائل است که پنج فضیلت دارد، یک ضلعش آن مستکبر است که دو رذیلت دارد، یک ضلعش یک مخاطب است که با آن پنج فضیلتدار، سه کار ناصواب کرده است و با این شخص بیفضیلت، دو کار باصواب کرده است در جریان ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾مثلثی ترسیم شده است که یک ضلعش آن شخصی بود که أعمی بود پنج صفت داشت که هر کدام از آنها شایسته تکریم بودند یا شایسته ترحّم بودند إکرام، احترام یا ترحّم برای هر کدام از این خصوصیات پنجگانه ضلع اول. ضلع اول مربوط به آن سائل است که او أعمی بود او «یتزکّی» بود، او ﴿یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری﴾ بود، او ﴿جاءَکَ یَسْعی﴾ بود، او ﴿وَ هُوَ یَخْشی﴾ بود؛ اهل سعی بود اهل خشیت بود اهل تزکیه روح بود اهل تذکره نفس بود و نابینا؛ این ویژگی پنجگانه مربوط به ضلع اول بود.
ضلع دوم مربوط به آن مستغنی بود که حرف در او اثر نمیکرد / حرف هم در او اثر نمیکرد این هم یک آدم مستغنی بود
ضلع سوم مخاطب است که با آن پنج فضیلتدار، سه کار ناصواب کرده است و با این شخص بیفضیلت، دو کار باصواب کرده است ؛ این پیداست که خطاب یا متوجه حضرت نیست یا از سنخ «إِیَّاکِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَة» است ( یعنی به در میگویم تا دیوار گوش کند؛ چون مخاطب اصلی است فرمود «اِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ جَمِیعُهُ عَلَی مَعْنَی اِیَّاکِ اَعْنِی وَ اسْمَعِی یَا جَارَةِ» این همان مَثل معروف عربها است که ما هم در فارسی میگویم به در میگویم تا دیوار گوش کند.)
بر اساس خصوصیتهاي حضرت و ساير ايات هرگز این «أنت» به حضرت خطاب ندارد و آن ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾ هم به حضرت خطاب ندارد و شواهد فراوان عقلی و نقلی هم بود که این عبوس و مانند آن مربوط به حضرت نیست طبق شواهد قرآنی و شواهد عقلی. اخلاق پیغمبر قبل از نزول سوره ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی< در سوره قلم مورد تصدیق خداست که خدا فرمود: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ در سوره توبه فرمود حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ،کسی که ﴿عَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾ است که نمیآید فقیری را کنار بگذارد و یک غنی را ترجیح بدهد. این اصل کلی ماست ما دنبال این نمیگردیم که ضمیر به چه کسی برمیگردد این اصل ماست. هر چه که مطابق با این اصل است قبول میکنیم این اصل هم تخصیصپذیر نیست تفسير تسنيم ايت اله جوادي املي
|