بشارتهاي عهدين به ظهور پيامبراسلام

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۶﴾ سوره صف

فولادوند: و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستاده اى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارتگرم پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است

:اين بشارتها به بعثت احمد ص در كدام كتابها و با چه محتوايي است؟

:آيا خاتميت ارسال رسل با محمد ص در قران و ساير كتب اديان الهي ،قابل اثبات است؟

:به مناسبت ايام سالگرد ميلاد پيامبر اسلام

آيات و مطالب مندرج در كتب اديان الهي سابق را از كتاب بشارات عهدين تاليف آيه الله صادقي تهراني مطالعه و بررسي ميكنيم.

كلمات كليدي: احمد فاران حري محمد تورات

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

‍ 📗کتاب بشارات عهدین📗

🔹موضوع این کتاب، شرح و تفصیل بشاراتی از کتب آسمانی پیامبران گذشته درمورد طلوع فروزنده ‏ترین نور آسمان هدایت، حضرت محمد‌بن‌عبد الله (ص) است که از منطق وحى شرف صدور یافته‌اند. هر چند برای اثبات رســالت پیــامبر بزرگوار اسـلام، دلایل روشن و ادلة کافی وجود دارد و نیازی به بررسی بشارات پیامبران پیشین نیست،

ولى براى آگاهی و بیداری اهل‌کتاب (یهودیان و مسیحیان) که مجال تأمّل و بررسى دلایل رسالت الهی حضرت محمّد را نداشته و همچنین براى یقین و اطمینان مسلمانان، بشاراتى را از کتب پیامبران پیشین که مورد قبول آنها نیز هست برای خوانندگان این‌کتاب باز‌خوانی‌می‌ شود تا پیروان شریعت تورات و انجیل بدانند که در صورت انکار پیامبر اسلام با دستورات پیامبران دین خود نیز مخالفت کرده و در حقیقت به آنان نیز ایمان نیاورده ‏اند.

🔸قسمت شانزدهم و در واقع بشارت شانزدهم این کتاب ارزشمند به #بعثت پیامبر گرامی اسلام در کوه حرا اشاره دارد .

⬅️ نویسنده این کتاب آیت الله محمد صادقی تهرانی (۱۳۰۵-۱۳۹۰) صاحب تفسیر الفرقان هستند .

🌷🌷🌷بشارتهاي عهدين به ظهور پيامبراسلام

✳️ تابش نور محمدی در فاران «حری»

🔹 بشارت شانزدهم :
روشن کند چون برسد ...
👆این جمله که نخستین فراز از وحی فوق است، اشاره به درخشندگی وجود قدوسی حضرت محمدبن عبدالله(ص) از کوه حری می باشد : با هزاران مقدسان و فرشتگان طلوع فرمود.
چنان که در باب ۳۳ تورية مثنی، آیه ۱ و ۲ در این مورد فرماید: (۱) و این است برکتی که برکت داد موسی مرد خدا به بنی اسرائیل هنگام مردنش و گفت: (۲) خدا از سینا آمد، تجلی کرد از ساعیر، درخشان گردید از کوه فاران، و با هزاران هزار مقدسین ورود نمود، از دست راست او شریعت آتشین ظاهر گردید.

🔸آمدن خدا از سینا برحسب اتفاق علماء و مفسرین توريه، نزول وحی الهی است بر حضرت موسی در طور سيناء.
و روی این اصل تجلی خدا از ساعیر و درخشندگی اش از فاران نیز تجلی و درخشندگی حق به انوار وحی و علوم غیبی، بر پیمبرانی عظیم القدر از این دو مکان بوده است، و چون حضرت مسیح از کوه ساعیر و حضرت محمد از کوه فاران (حری) مبعوث به رسالت گردیدند بدون تردید آیه فوق بشارت از بعثت این دو پیمبر بزرگ الهی است که پس از موسی از این دو مکان مبعوث گشتند.

🔸موافق آیه فوق نزول وحی الهی را بر موسی از کوه سینا و بر مسیح از کوه ساعير، و درخشندگی انوار وحی و هدایت آسمانی را بر حضرت محمدبن عبدالله از کوه فاران (حری)، در حلقه هزاران مقدسین و کروبیان ذکر فرموده.

🔹حضرت علی_بن_ابیطالب (ع) در دعای سمات می فرمایند: «و بمجدك الذي ظهر على طور سيناء فكلمت به عبدك و رسولك موسی بن عمران و بطلعتك في ساعير و ظهورك في جبل فاران بربوات المقدسین و جنود الملائكة الصافين و خشوع الملائكة المسبحين»
یعنی: پروردگارا! به جلال و بزرگواری تو، که در کوه سینا آشکار گردید، و با بنده و فرستاده خود موسی بن عمران سخن گفتی و طلوعت از کوه #ساعیر، و درخشندگی و جلوه ات در کوه فاران (حری) با گروه کثیری از مقدسان، و سپاه منظم فرشتگان آسمان و خشوع کروبیان ثناخوان.

🌷🌷🌷
✳️ تابش نور محمدی در فاران ‌"حری"

🔸کوه فاران بر حسب اتفاق مورخین عرب و عقیدۂ گروهی از مفسرین تورية، در مکه معظمه است و پیمبر بزرگوار اسلام از آن جا به رسالت مبعوث گردیده اند .

🔹در سفر تکوین تورية (فصل ۱۲) موطن حضرت اسماعیل و مادرش هاجر را پس از هجرت، بیابان پاران معرفی کرده و خطاب به هاجر نموده می فرماید :
(۱۸) برخیز و پسر را بردار و به دستت او را بگیر، زیرا که او را امت عظیمی خواهم نمود (۱۹) و خدا چشمان او را گشاده کرد و چاه آبی دید و روانه شده مطهره را از آب پر کرد و به پسر نوشانید (۲۰) و خدا با پسر بود که نشو و نما کرد و در بیابان ساکن شده تیرانداز گردید (۲۱) و در بیابان پاران ساکن گردید.

🔸مقصود از چاه آب که در آیه ۱۹ بدان اشاره شده، چاه زمزم است که پس از نهایت عطش و التهاب شدید حضرت اسماعیل و والدہ ماجده اش، هاجر، به عنایت حق در نزدیکی خانه خدا نمودار شد، و این خود یکی از بزرگ ترین موجبات عمران آن مکان، و توجه نفوس بدان سرزمین گردید.

🔹بیابان پاران که در آیه ۲۱ محل سکونت این دو بزرگوار معرفی شده بیابان مکه معظمه است که کوه حرى یعنی مطلع نور قدوسی محمدی در آن جا واقع است .

🔸قرآن نیز در مورد هجرت اسماعیل و هاجر به مکه معظمه، از قول حضرت ابراهیم می فرماید :
قال ربنا إني أسکنت من ذریتی بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة فاجعل أفئده من الناس تهوي إليهم وارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون ( ابراهیم ۳۷)
پروردگارمان! من برخی از ذریه ام را در گودالی تهی از کشت سکونت دادم - نزد خانه محترمت - پروردگار مان! برای آن که نماز را به پا دارند. پس دلهایی از مردمان را مقرر فرمای که سوی آنان روان گردند، و آنان را از همه ثمرات (مورد نیازشان) روزی ده، شاید سپاسگزاری کنند.»

✳️ تابش نور محمدی در فاران "حری"

بشارت هفدهم
در باب سوم کتاب حیقوق نبی از آیه ۳ تا ۹، بشارت به ظهور قدوس از کوه فاران داده و برخلاف بشارت گذشته، از این ظهور به لفظ آینده اخبار نموده، و آیین و قوانین وی را جاودانی و جهانی معرفی کرده است، چنان که فرماید :
(۳) خدا از تیمان می آید، و قدوس از کوه فاران می آید برای همیشه (تا انقراض جهان) جلالش آسمانها را بپوشاند، و زمین از مدح و ثنایش مملو گردد (۴) پرتوش هم چون آفتاب است و از دستش شعاع ساطع گردد، و ستر قوتش در آنجا است (۵) در پیش او وبا و طاعون برود و آتش تب نزد پاهای او است (۶) بیاید و بایستد و بپیماید زمین را و نظر افکند و بپراکند جمعیتها را و بجهند کوه های قدیمی، و خم شوند تلهای ابدی، و طریقه های (قوانین) او جهانی و جاودانیست.

🔹آیه ۳ تصریح می کند که جلال و عظمت آن پیمبری که از کوه فاران می آید، برای همیشه تا انقراض جهان در آسمانها و زمین برقرار، و جهان از مدح و ثنایش پر شود.

⬅️یکی از نمونه های بارز مدح همیشگی آن حضرت، اذان مسلمین است که در هر شبانه روز سه نوبت، نام نامی پیمبر بزرگوار خود را، با نام آفریدگار جهان، برفراز مأذنه ها به گوش جهانیان می رسانند. و از نظر واقع نیز عموم خردمندان و دانشمندان بشریت سر تعظیم و تکریم به پیشگاه باعظمت وی فرود آورده، با نظر تحسین به وی می نگرند.

🔸 أية ۴ نیز دوام فروزندگی این نور اعظم را تأیید، و درخشان ترین شعاع آن را از دست وی ساطع و منتشر به سراسر جهان خوانده، و بزرگ ترین قدرت و شخصیت او را نیز به همان شعاع دانسته است.
این شعاع، کتاب آسمانی آن حضرت، قرآن مجید، است که برای همیشه عقول و افکار خردمندان را روشن نموده و تکامل عقل و علم آن را دستخوش افول و زوال نخواهد گردانید.

🔹 آیه ۵ آن یگانه طبیب روحانی را نابود کننده وباهای خانمان سوز کفر و بی ایمانی، و بهبود دهنده عموم آفات و بلایای جسمی و روحی خوانده که: به هر جا قدم گذارد، وباها و طاعون های اجتماع را نابود سازد.

✳️تابش نور محمدی در فاران "حری"

ادامه بشارت هفدهم :
باب سوم کتاب حیقوق نبی آیه ۶ تا ۹

🔹آيه ۶ نظر نافذ و عمیق وی را که با یک لحظه، اعماق قلوب و نیات جهانیان را بنگرد، به تمامی امم شامل دانسته، و بر اثر سنجش آنان با معیار تخلف ناپذیر عقل و روح پاک خویش، و موافقت و مخالفت ایشان با قوانین آسمانی وی، آنان را به دو دسته صالح و طالح منقسم کرده و از یکدیگر پراکنده نموده است.
و ذیل همین آیه، خاطرنشان ساخته که: گردنکشان و نیرومندان بشر، که هم چون کوههای قدیمی در اعماق جامعه نفوذ کرده، و مستبدانه و بیدادگرانه بر همه شئون اجتماع حکومت می کردند، و مانند تل های خاک سربار جامعه و مانع از پیشرفت بوده اند، در برابر آن یگانه دادگر رعیت پرور، از جای خود جسته و به پیشگاه وی به زانو آمدند.

و در آخر آيه فوق که فرمود: هلخوت عولام لو (راههای او عالمی است) در تأیید خاتمیت نبوت آن حضرت که در آیه ۳ و ٤ گذشت: آیین و قوانین وی را نیز جهانی و جاودانی خوانده، و عمر آن را با عمر عالم برابر دانسته است.
" به نشان قیامت برساند. " این جمله که سومین فراز از وحی گذشته کودک است، ناظر به بدیهی ترین ضروریات و روشن ترین اصول آیین مقدس اسلام، یعنی خاتمیت این دین حنیف میباشد که احکام و قوانینش آن چنان محکم است که: «به نشان قیامت برساند». یعنی: تا هنگام ظهور انقلاب جهان و رستاخیز عالم، که قیامت کبری است، باقی و پابرجا است.

.. آیات فوق، بشارت از دو ظهور است و یا یک ظهور ؟ بیان این مطلب متوقف بر اندکی تحقیق در پیرامون تیمان و فاران است. تیمان که در آيه 3 محل ورود خدا معرفی شده، بر حسب مستفاد از توريه و تصريح قاموس مقدس، صحرای جنوبی است. و از لحاظ آن که محل نزول وحی بر حیقوق نبی، بیت المقدس بوده است مورد بشارت وی نیز کسی خواهد بود که از صحرای جنوبی بیت المقدس ظهور می نماید. کوه فاران (حری) نیز که محل بعثت قدوس خوانده شده، در صحرای جنوبی بیت المقدس واقع است. می توان گفت این جمله نیز مانند جمله ۲ یعنی «و قدوس از فاران می آید» هر دو بشارت از یک ظهورند، که همان ظهور محمدی می باشد. نهایت آن که جمله دوم در حکم تفسير اولى، و جمله نخست مقدمه برای ذکر دومی است. با این معنی که حیقوق، نخست بشارت از آمدن خدا از صحرای جنوبی بیت المقدس داده و سپس مقصود از آمدن خدا را ظهور قدوس «حضرت محمد ص » و منظور از صحرای جنوبی را، کوه فاران (حری) معرفی نموده است.

آیا محمد ص خاتم رسولان و قرآن،خاتم کتب الهی است؟

🔹در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام و کتاب و آیین ایشان ، قرآن و سایر کتب آسمانی هماهنگی داشته و با صراحت لهجه و تعبیرات گوناگون کتاب و آیین حضرت محمد ص را آخرین کتاب و آیین و ایشان را ختم رسل معرفی می کنند .

🔸الف) خاتم کتب :

1⃣قرآن خاتم کتب آسمانی است چنان که قرآن مجید در آیاتی چند، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود ممتنع و ناشدنی خوانده می فرماید : وتمّت کلمه ربک صدقا وعدلا لامبدل لکلماته، وهو السميع العليم ( انعام، ۱۱۰)
وسخن پروردگارت قرآن در حال راستی و عدالت تمام شده است، و هیچ تغییر دهنده ای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار داناست.
جمله (وتمت كلمت ربك صدقا وعدلا ،) آیات صدق و عدل آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرده، و در نتیجه آن چه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود، کذب و ظلم خوانده است. و جمله (وهو السميع العليم ) اشاره به این است که: پروردگار، یاوه گویی ها و گزاف مدعیان کتاب آسمانی پس از قرآن را می شنود، و به انحراف و عجز آنان از چنان اندیشه ناروایی آگاه است.

2⃣ و در سوره کهف نیز می فرماید : واتل ما اوحی الیک من کتاب ربک لا مبدل لکلماته ولن تجد من دونه ملتحدا (كهف، ۲۷)
و آنچه را که از کتاب پروردگارت به سویت وحی شده است برایشان بخوان و پیروی کن. (کلمات آن خدا و قرآن را) هیچگاه تبدیل کننده ای نیست جز او و هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.
چنان که مشاهده میشود، آیه فوق با لفظ «لن» (که در لغت عرب برای نفی ابدی استعمال می شود) ابدیت قرآن را اثبات، و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه راه گم کردگان معرفی نموده است.

3⃣ و در سوره فصلت، حاکمیت و غلبه کلی قرآن را بر عموم کتب پیمبران مورد بحث قرار داده می فرماید: إن الذین کفروا بالذکر لما جاءهم و انه لکتاب عزیز (۴۱) لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل العزیز الحمید (۴۲)
کسانی که به این یادواره (قرآن) چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند (به کیفر خود می رسند و به راستی آن کتابی است عزیز (عليه معارضان). (۴۱) از پیش رویش و از پشت سرش باطل سویش نیاید؛ فرو فرستاده ای پیاپی از حکیمی بسی ستوده است. (۴۲)

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔸ادامه آیات قرآن مربوط به خاتم کتب :

4⃣ و در سوره نحل، قرآن را تبیان کل شیء خوانده فرماید: ونزلنا عليك الكتب تبینا لکل شيء و هدى ورحمه وبشرى للمسلمين (نحل، ۸۹)
و (به یاد آور) روزی (را) که در هر امتی گواهی بر ایشان از خودشان برانگیزیم و تو را هم بر (همه) اینان گواه آوریم. و این کتاب را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که - برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای اسلام آورندگان است.

5⃣ و در سوره انعام فرماید: ما فرطنا في الكتب من شی( انعام، ۳۸) ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع فروگذار نکردیم .

6⃣ و نیز فرماید: ولا رطب ولا يابس إلا في كتب مبين (انعام، ۵۹)و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر (ثبت) است.

در برخی از فرمایشات حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین نیز اشاره به خاتمیت قرآن شده، از جمله می فرماید :
کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گوینده ایست که هیچ گاه از تکلم باز نمی ایستد تا انقراض_جهان، رهبر آدمیان است و خانه ایست که پایه هایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطره ایست بر عموم کتب، که هیچ گاه یارانش مغلوب و منکوب نمی گردند. (نهج البلاغه)
و نیز فرماید: واعلموا أنه ليس على أحد بعد القرآن من حاجة و لا لأحد قبل القرآن من غنى .
این را بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز احدی را به کتاب و قانون دگری نیاز نیست و به جز قرآن قانون دگری نیست که رفع نیازمندیهای دینی و روحانی کند.

🔹و نیز در نهج البلاغه می فرماید : بر شما باد که به کتاب الله (قرآن) منحصرة تمسك جویید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان و نوری است که حقایق را آشکار کند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد، و انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد (مانند کتب منسوخه و مجعوله)

پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔸ب) «خاتم ادیان» و قرآن و عهدین

🔹 بشارت به خاتمیت آیین مبین اسلام که از مسلمات کلیه فرق اسلامی است، در قرآن و سایر کتب پیمبران به صريح لهجه مذکور، و برای روشن شدن اذهان خوانندگان به طور فهرست بدانها اشاره می شود :

1⃣ در کتاب حیقوق نبی، باب سوم، آیه ۹ گذشت که فرمود: هلخوت غولام تو. راه ها و سنن آن قدوس که از کوه فاران (حری) جلالش آسمان ها را پوشانیده، عالمی و جهانی است، یعنی هم از نظر عمومیت دعوت مانند عالمست که جایگاه همگی آفریدگان است و هم عمرش همدوش و برابر عمر عالم انسانی و حیات بشریت است .

🔸چنان که از پیمبر اسلام نقل مأثور است که فرمود: آنا و الساعة كهاتين. من و ساعت (رستاخیز همچون دو انگشت برابر یکدیگریم، و عمر شریعت من با عمر جهان یکسان است.

2⃣ و در انجیل برنابا (فصل ۶۲) نیز اشاره به خاتمیت آیین اسلام کرده فرماید: (۱۶) و من نمی شمارم خود را مانند آن که از او سخن می رانید (۱۰) زیرا که من لایق آن نیستم که بگشایم بندهای جرموق یا دوال های نعل رسول الله (ص) را که او را مسیا مینامید (16) آن که بیش از من آفریده شده و زود است بعد از من بیاید (۱۷) و زود است بیاورد کلام حق را، و نمی باشد آیین او را نهایتی
( مسیا در انجیل برنابا اشاره به حضرت محمد ص است )

3⃣ قرآن نیز در مورد خاتمیت اسلام می فرماید : ان هذا القرءان يهدي للتي هي أقوم (اسراء، ۹)
یعنی: اگر شریعت اسلام يكسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در کلیه ادوار مقدر است سویی دگر نهیم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است، و این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین می باشد.

4⃣ و در جای دیگر فرماید: قل إنني هدیني ربی إلى صراط مستقيم دينا قيما مله إبرهيم حنیفا (انعام، ۱۹۱)
بگو: «پروردگارم مرا همواره به راهی راست هدایت کرده: دینی پاسدار و بهادار و پابرجاکننده آیین ابراهیم، حال آن که (او) رویگردان از باطل بوده و از مشرکان نبوده است.»

5⃣ و در سوره بینه پس از آن که می فرماید: «مشرکین دست از عقیدۂ باطل خود برنمیداشتند جز آن که فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قيم را برایشان بخواند، اینان دستوری ندارند جز آن که خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و....» فرماید: وذلك دين القيمة (بينه، ۵) و دین استوار، پربها و پایدار همین است.

6⃣ و سورة آل_عمران می فرماید: ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه وهو في الأخرة من الخاسرين (آل عمران، ۸۵)
و هر که جز تسلیم (در برابر خدا) دین و طاعتی دیگر برجوید، هرگز از او پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان کاران است.

7⃣ و در سوره مائده فرماید: اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت علیکم نعمتی ورضيت لكم الإسلام دينا (مائده، ۴۳)
امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و این اسلام را برای شما (به عنوان) طاعتی (شایسته و بایسته و پیوسته) پسندیدم.

🔸و چنان که روشن است: آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوال ناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیر قابل قبول خوانده و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی فرموده است.
* * *
🔹 در روایات وارده از ائمه اسلام نیز به ابدیت آیین مبین اسلام تصریح شده و از جمله حضرت علی بن ابیطالب (ع) می فرمایند :
اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازه ای استوار فرموده که دستاویز آن پایان پذیر و حلقه اش گسستنی نیست، اساس و بنیادش انهدام نمی پذیرد و اركانش زائل ونابود نمی گردد و درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید.

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔸ج) «خاتم پیمبران» و قرآن و عهدین

1⃣ در انجیل یوحنا حضرت محمد را بیان کننده عموم راههای هدایت معرفی کرده می فرماید :
(۱۲) و دیگر چیزهای بسیار دارم که به شما بگویم، لیکن حالا نمی توانید متحمل شد (۱۳) اما چون فارقلیط (محمد یا احمد )بیاید، شما را به تمام راستی ارشاد خواهد نمود بنابراین هرکس پس از پیمبر اسلام دعوی رسالت کند، بشریت را به کجی و انحراف خوانده، زیرا طبق آیه فوق عموم راههای هدایت توسط آن حضرت بیان شده است.

2⃣ و در یوحنا تصریح به ابدیت فارقلیط کرده، موافق اصل سریانی می فرماید :
(۱۶) و آنا بت طالبن من ببی و خين پارقليطا بت يبل لوڅون دیش عموخون هل آبد.)
(16) و من از پدر خواهم خواست و او فارقلیط دیگری (پیمبر پسندیده دیگر) به شما مردم جهان خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند.
یعنی برخلاف سایر پیمبران که برای مدت معینی آیینشان در جهان حکومت می کند، آن پیمبر که پس از عیسی خواهد آمد، تا ابد و برای همیشه بر بشریت حکومت خواهد کرد.

3⃣ و در آیه ۳ از کتاب حبقوق نبی نیز به ابدیت آن حضرت تصریح کرده، فرموده ( سیلاة شاميم هودو ونهلاتو مالئاه ها آرص)
برای همیشه جلال و مدحش آسمانها و زمین را مملو کند.
یعنی برخلاف سایر پیمبران که مدت نبوت و دعوتشان محدود به زمانی معین است، آن پیمبری که از کوه حری مبعوث به رسالت گردید، نبوتش جهانی و جاودانی است.

4⃣ و در برنابا در مورد خاتمیت آن حضرت فرماید: (6) و به تحقیق پیمبران همه آمدند، مگر «رسول الله سید »، آن که زود است بعد از من بیاید، زیرا که خدا این می خواهد تا که من مهیا سازم راه او را.

🔹حضرت مسیح نیز در آیه فوق پیمبر پس از خود را که به نام رسول الله ذکر کرده، آخرین پیمبران معرفی فرموده، و در حقیقت ایمان به رسالت آن حضرت را با خاتمیت وی ملازمت داده است. و روی این اصل آن که پس از پیمبر اسلام دعوی نبوت کند، از زمره پیمبران بیرون و از شیاطین و منحرفین جهان خواهد بود.

5⃣ و در انجیل برنابا (فصل ۹۷) که تمامی آیات آن بشارت به ظهور حضرت خاتم النبيين است، درباره خاتمیت آن حضرت می فرماید: (۷) کاهن در جواب مسیح گفت: آیا پیمبران دیگر بعد از آمدن پیمبر خدا خواهند آمد؟ (۸) پس یسوع در جواب فرمود: بعد از او پیمبران راستگو که از جانب خدا فرستاده شده باشند، نخواهند آمد (۹) ولیکن جمع بسیاری از پیمبران دروغگو خواهند آمد و همین است که مرا محزون میدارد.

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔹بشارت هجدهم

🔸 از آیه ۱۰ در پاسخ کاهن که از نام آن حضرت سؤال کرده فرماید: نام مسيا عجیب است، زیرا که خدا وقتی روان او را آفرید و در نور آسمانی او را گذاشت او را نامید (۱۹) خدا فرمود: صبر کن ای محمد! زیرا که برای تو می خواهم خلق کنم بهشت و جهان و بسیاری از خلایق را که میبخشم آنها را به تو حتی این که هر که تو را مبارک میشمارد مبارک میشود و هر که تو را لعنت کند ملعون میشود.

🔹و در آیه ۱۸ فرماید: همانا نام مبارک او محمد است. آن وقت جمیع مردم صداهای خود را بلند نموده گفتند: ای خدا بفرست برای ما پیمبر خود را. ای محمد! بیا زود برای خلاص جهان.

🔹و در فراز ششم از حرف میم (وحی گذشته كودك) نیز به کلیت آن حضرت اشاره کرده فرموده است: او است جمله و كل. (آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.)
و چنان که از این جمله مستفاد می گردد، پیمبر اسلام به شخصه، ظهور عموم پیمبران بوده و مظهریت تامه همگی برگزیدگان خدای را دارا است.

🔸قرآن مجید نیز در مورد خاتمیت آن حضرت، گاه از منطق افضلیت وارد شده می فرماید : فكيف إذا جئنا من كل أمه بشهيد وجئنا بك على هؤلاء شهيدا . (نساء، 441 ) پس چگونه است حالشان آن هنگامه ای که از هر امتی گواهی آوریم، و تو را بر همه آن امت ها و گواهانشان گواه آوریم؟

🔹نبوت انبیاء به تصدیق خاتم انبیاء شناخته میشود و هنگامی آن بزرگوار را مصدق انبياء خوانده، تصریح می کند که پروردگار از ازل با عموم پیمبران پیمان گرفته که به آن حضرت ایمان آورده و یاری اش کنند، چنان که می فرماید : وإذ أخذ الله ميثاق النبيین (۱) لما اتيتکم من کتاب وحکمة (۲) ثم جاءکم رسول (۳) مصدق لما معکم (۴) لتومننّ به (۵) ولتنصرنّه (۶) قال ءأقررم وأخذتم على ذلكم إصرى قالوا أقررنا قال(۸) فاشهدوا وأنا معكم من الشاهدين ( آل عمران، ۸۱ ) و چون خدا از تمامی پیامبران برجسته (صاحب كتاب) پیمان گرفت، که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستاده ای آمد در حالی که آنچه را با شماست تصدیق کننده است، بی گمان به او ایمان بیاورید، و به راستی و درستی یاری اش کنید. (آن گاه) فرمود: «آیا اقرار کردید و بر این پیمان بار گرانم را بر عهده گرفتید؟» گفتند: «آری، اقرار (پایدار) کردیم.» فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم.»

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔹آیه ۸۱ آل عمران
🔸جملات هشتگانه آیه فوق به بیان ذیل، خاتمیت و افضلیت پیمبر بزرگوار اسلامی را ثابت و مقام سلطنت و رسالت بر انبیاء را ویژه آن حضرت می سازد .

🔸جمله ۱ به طور ابهام حکایت از زمانی می کند که پروردگار عموم پیمبران را گرد آورده و از تمامی آنان پیمان نصرت و ایمان به حضرت ختمی مرتبت را گرفته است، و كلمة التي که به اصطلاح جمع محلی به الف و لام است، بر حسب قواعد شامل عموم افراد بوده و روی این اصل احدی از پیمبران الهی از این پیمان بیرون نیستند.

🔹جمله ۲ و ۳ بیان وقت نصرت و ایمان به آن حضرت است که: (۲) چون به شما کتاب و حکمت عطا فرمودم (۳) و پس از همگی شما پیمبری به سوی شما فرستاده شد که (۴) گفته ها و آنچه با شما بوده است تصدیق نمود (۵) به او ایمان آورید (۶) و یاری اش کنید
جمله ۳ دو امتیاز و مقام اختصاصی برای پیمبر بزرگوار اسلام تا ثابت می کند :

⬅️ اولخاتمیت آن حضرت است که مدلول كلمه می باشد زیرا این کلمه که به معنی تراخی و تأخیر است ظهور نور قدوسی محمدی را پس از عموم پیمبران دانسته و حتی فاصله ممتدی را هم که بین آن حضرت و پیمبران بوده بیان کرده است.

⬅️دوم این که عموم رسل الهی فرستاده به سوی امتهایی هستند که عهده دار هدایتشان بوده اند، و جمله (جاء کم) که خطاب به عموم پیمبران است اضافه بر مقام رسالت به معنی فوق، بر عظمت آن حضرت افزوده است که آن بزرگ مرد اسمانی فرستاده به سوی پیمبران نیز هست .

🔸و جمله ۴ نیز امتیاز دیگری است برای آن حضرت که تصدیق کننده رجال وحی است، و هر که از تصدیق او خارج شود از رجال وحی بیرون است.

🔹جمله ۵ پیمبران را ملزم به ایمان به آن حضرت نموده و تصدیق و اعتراف به او را از شرایط رسالت و لوازم نبوت ایشان قرار داده است.

🔸 جمله ۶ نصرت آن حضرت را بر ایشان واجب نموده که هر یک به نوبه خود پیروان خویش را به ظهور این نور اعظم آگاه ساخته، به آمدنش بشارت دهند.
🔹در جمله ۷ از پیمبران بر این پیمان اقرار و اعتراف گرفته و این بار گران را به عهده آنان ثابت نموده.

🔸و در جمله ۸ به آنان امر فرموده که به موقع خود بر این پیمان گواه باشند و ذات اقدس حق نیز خود را در زمره گواهان به شمار آورده است.

🔹بنابر آنچه گذشت، از آیه فوق مستفاد می گردد که: پروردگار درباره ایمان و نصرت حضرت ختمی مرتبت در أزل از عموم پیمبران پیمان گرفته، و أحدى جز وی که مصدق الأنبياء و خاتم الرسل است باقی نمانده، و آن حضرت نبی الانبیاء و رسول الرسل است که انبیاء نسبت به وی امت و پیروند و عموم رجال وحی بر پیمان امان و نصرت وی پایدار، و پروردگار با آنان بر این پیمان گواه است. آیا پس از این پیمبر، پیمبر دگری ممکن است؟ و آیا با این تصريحات جرأت دعوی_نبوت پس از پیمبر اسلام برای احدی باقی می ماند؟

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)

🔹پیمبر یگانه :

🔸ما اگر به استناد آیه ۸۱ آل عمران ، دعوی کنیم که قرآن نبوت اصل را ویژه حضرت محمد (ص)دانسته، هیچ گونه گزافه گویی نکرده ایم، و از جمله شواهد ما بر این مدعی جمله (ثم جاء كم رسول ...) است که پیمبر خاتم را فرستاده به سوی پیمبران خوانده و دعوت و رسالت آن حضرت را اضافه بر امم عالم شامل عموم انبیاء و رسل الهی گرفته است. و نیز بعثت پیمبران گذشته را به عنوان مقدمه ظهور نور محمدی معرفی نموده و همین سمت غير اصيل و مقدم را هم به تصدیق و امضاء آن بزرگوار منوط و مربوط دانسته، و عموم رجال آسمانی را به استناد أخذ میثاق عمومی ملزم به ایمان و نصرت آن حضرت فرموده است.

🔹در آیه ۳۳ سوره توبه و آیه ۹ سوره صف نیز هدف از بعثت آن سرور را ظهور کلی دیانت و احاطه و غلبه بر تمام و کمال دین خوانده، می فرماید : هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدین کله، ولو كره المشركون توبه، ۳۳ )
اوست کسی که پیامبرش را با هدایت و طاعت پای برجا و تمامی حق فرستاد، تا دینش را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هرچند مشرکان را بسی ناخوش آید.
🔸آیا پس از دین حق و ظهور کلی دیانت انتظاری باقی است؟! آری مشرکین و آنان که از حقیقت مستورند با مشیت حق مخالفت ورزیده و به اندیشه ظهور جدید و آیین دگری افتاده و با نقاب تحری، حقیقت بزرگ ترین و بیشرمانه ترین تجری بر مقام الوهیت و نبوت کرده اند!!!

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران (حری)


🔹 خاتم النبیین
🔸در آیه ۳۰ سوره احزاب، (موافق آیه ۷۵ آل عمران) که آن حضرت را خاتم رسولان خوانده بود، اضافه بر این مقام، آن حضرت را خاتم پیمبران معرفی کرده، می فرماید : ما كان محمد أبا أحد من رجالكم ولكن رسول ألله و خاتم النبیین ....(احزاب، 40)
محمد (هرگز) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران بوده است. و خدا همواره بر هر چیزی بسی دانا بوده است .

🔸در کتب لغت عربی میان معنی خاتَم و خاتِم فرقی ننهاده و هر دو را به معنی آخرین ذکر کرده اند. چنان که در مجمع البحرین گوید: خاتم النبیین، یعنی آخرهم ليس بعده نبي. خاتم النبيين یعنی آخرین پیمبران و پس از وی پیمبری نیست.

🔹صراح اللغة گوید: خاتَم و خاتِم و خیتام و خاتام، همگی دارای یک معنی و آن آخرین است.
گرچه در صراح اللغة نیز گوید : یکی از معانی خاتم انگشتریست که با آن مهر زنند، ولی در این صورت دلالت آیه فوق بر خاتمیت حضرت محمد روشن تر و صریح تر خواهد بود. زیرا معنى خاتم النبيين چنین می شود که: حضرت محمد در میان پیمبران همچون انگشتریست که با آن مهر می زنند. روی این اصل همان گونه که مهر آخر نامه شاهد صدق و صحت مندرجات نامه است، و چنانچه در زیر مهر چیزی به مطالب نامه افزوده شود از درجه اعتبار ساقط و کذب و جعل شناخته می شود ، رسالت پیمبران نیز تنها با تصدیق و گواهی پیمبر بزرگوار اسلام شناخته شده، و هر که پس از آن حضرت دعوی نبوت و رسالت کند، دعوی اش کذب و از درجه اعتبار ساقط، و در حکم عباراتی مجعول است که در زیر مهر و امضاء نوشته شود.

✅ پیامبر اسلام در قرآن و عهدین

✳️ تابش نور محمدی در فاران(حری)

🔸 خاتم رسل

🔹بی مناسبت نیست که برای رفع برخی توهمات و پندارهای بی اساس نمونه ای از روایات اسلام را که در پیرامون ختم رسالت حضرت_محمد تا به ما رسیده، ذیلا از نظر خوانندگان ارجمند بگذرانیم :

۱) فرمایش حضرت_علی (ع) که در باره آن حضرت فرمودند :( أمين وحيه و خاتم رسله. )
وی نگهبان وحی و آخرین رسل الهی است.
۲) نیز فرماید: (فقَفّی به الرسل و خَتَم به الوحي.) خدا، وی را پس از همگی رسل قرار داده و وحی آسمانی را به او پایان داد.
۳) و در خبر است که : (قال الله تعالى يا حبيبي وياسيد رسلي و يا أول مخلوقاتي و يا آخر رسلي.)
فرمود خداوند بلند مرتبه : ای حبیب من و ای سید فرستادگانم و اولین مخلوقاتم و ای آخرین فرستادگانم .
۴) جابر از پیمبر اسلام به روایت نموده که فرمود :( انا عقب النبيين ليس بعدي رسول )پس از من رسولی نخواهد آمد.
۵) و نیز از علی (ع)است که : (انا خاتم الوصيين. )من آخرین اوصیا می باشم .

🔸و پر روشن است که: پایان وصایت مستلزم پایان نبوت و رسالت است زیرا هیچ پیمبر الهی بدون وصی (که حافظ و ناشر دعوت و آیین اوست) نیست، و از این لحاظ ختم وصایت، ختم نبوت و رسالت نیز خواهد بود.

🔹منحرفين احيانا از عقیدۂ تثليث نصاری نیز گامهایی فراتر نهاده، و مدعی نبوت پس از رسول اسلام را، ذات یگانه خدا و بلکه خالق خدایان نیز خوانده و با این یاوه سرایی روی مسیحیان را در پندار بی سر و پای تثلیث سفید کرده اند.