رتبه: Advanced Member
گروه ها:
Administrators
,
member
,
Moderator
تاریخ عضویت: 1390-3-24 21:55:49 ارسالها: 2223
تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ديدار و گفتگوي سركار خانم ملك از سازمان ملل متحد در تاريخ 15 / 11 / 1381 با آية اللّه صانعى :
سركار خانم ملك گفت : در جهان امروز بسيارى از جوانان مسلمان پرسشهايى دارند كه نه تنها پدران و مادران آنان قادر به پاسخ آنها نيستند، بلكه با توجه به وجود مؤسسات دينى در گوشه و كنار جهان، آنان نيز پاسخگو نيستند به طور مثال بايد گفت كه اين جانب داراى فرزند دخترى هستم كه از افراد تحصيل كرده و دانشمند جامعه خويش به حساب مى آيد، ولى پرسشى را كه از بنده مى پرسد اينكه چگونه پذيرش شهادت و گواهى او در دادگاه نصف شهادت و گواهى مردى است كه از آگاهى و دانش ابتدايى نيز محروم است؟ همان گونه كه حضرت عالى مى دانيد اين پرسش و امثال آن از سوى جوانانى مطرح مى گردد كه به اسلام و هوّيت خويش عشق مى ورزند، ولى ما به عنوان يك زن مسلمان از پاسخ بدين پرسشها ناتوان و در تنگناى بدى قرار گرفته ايم، و اينجانب به عنوان كسى كه به مكتب و آرمان خويش عشق مى ورزد و به آن افتخار مى كند، دوست دارم كه فرزندانم را نيز بدان گونه كه اسلام مى خواهد تربيت نمايم ، ولى اين كار مستلزم آن است كه ما نيز بتوانيم به پرسشهاى آنان پاسخ دهيم .
آية اللّه صانعى:
اسلام دين و آئين عدالت و سهولت است . و در آن هيچ گونه ستمى وجود ندارد ، زيرا نه تبعيض و ستم را بر مرد روا داشته و نه بر زن ، و ما بر اين باور بوده و هستيم كه هيچ گونه تفاوتى بين زن و مرد به لحاظ مكان جغرافيايى و مذهب، قومى و نژادى و حقوق اجتماعى نيز وجود ندارد و همه افراد بشر مساوى هستند .در جهان امروز كه پيوسته از رسانه هايى گروهى ، حقوق بشر تبليغ مى شود . بنده با ضِرس قاطع مى گويم : كه حقوق بشرى كه اسلام مدافع و حامى اوست بدون ترديد بر اين اعلاميه حقوق بشر مقدّم است. چرا كه اسلام حتى ستم به حيوانات را نيز منع مى كند و هرگز راضى به آزار آنان نيست تا چه رسد به انسانى كه اشرف موجودات روى زمين محسوب مى گردد.
شهادتى كه در جهان امروز و در محاكم قضايى مورد استناد قضات قرار مى گيرد به عنوان دليلى مستقلّ و حجّت بلامنازع نيست ، بلكه بدان به عنوان اماره و قرينه اى كه بدان اهميت و يژه اى مى دهند مى نگرند . بنابراين، اگر ما شهادت را اماره و قرينه اى بيش ندانيم، هيچ گونه تفاوتى بين شهادت زن و مرد وجود ندارد . بنابراين، آنچه از ديدگاه ما مسلّم است اينكه، بر قاضى لازم و ضرورى است كه در محاكم قضايى و به طور كلّى در حقوق اجتماعى شواهد و قرائن را گرد آورد و بر اساس آنها كه موجب حصول علم بر آن قاضى مى گردد حكم نمايد.
«شهادت وگواهى در محاكم از ديدگاه اسلام »
آنچه در اين ميان بين برخى از فقها به عنوان مسئله اى نظرى وجود دارد و بسيارى از متفـكران و انديشمندان اسلامى نيز براى حلّ آن پاى مى فشارند، شهادت و گواهى دو زن در برابر يك مرد در محاكم قضايى اسلام است و با توجه به اينكه اسلام دين عدالت و تساوى حقوق افراد است چگونه مى توان بر اين باور بود كه حقوق مسلّم اجتماعى افراد زنان را ناديده گرفته و بر آن تأكيد ورزد.
گرچه آيه شريفه قرآن نصّ صريحى است كه شهادت و گواهى دو زن در برابر يك مرد است، و حق نيز چنين است، ولى بايد دانست كه شهادت دو مرد عادل در محاكم و دادگاهها مورد قبول و حجّت است .
بنابراين، اگر دو مرد با ويژگى عادل بودن آنان ، گواهى دهند كه زيد عمر را كشته است، بدون ترديد حكم قصاص در مورد شخص زيد به اجرا در مى آيد ، بدون اينكه نيازى به قرائن ديـگر باشد . اين ديدگاه برخى از فقيهانى است كه در فقه بدان فتوا داده اند و با استناد به دلايل گوناگون از آن دفاع نموده اند.
اين جانب با توجه به احترام و يژه اى كه به فقهاى بزرگ شيعه داشته و دارم، امّا يادآورى اين نكته ضرورى به نظر مى رسد كه برداشت فقيهان از ادلّه و براهينى كه به عنوان كتاب و سنّت و عقل و اجماع وجود دارد گونا گون و آزاد است و هرگز باب اجتهاد در جهان تشيع مسدود نشده است .
با تحقيق و پژوهشى كه ساليان پى در پى در فقه داشته ام اخيراً بدين نتيجه رسيدم كه هيچ گونه تفاوتى بين شهادت زن و مرد وجود ندارد ، بلكه آنچه مى تواند تساوى بين آنان را مسلّم نمايد عدالت آنهاست، كه در اين ويژگى بزرگ تفاوتى بين آنها نيست، و اصولاً اين سخن و برداشت مقتضاى اصل فقهى است كه اين جانب در كتاب شهادت بحث نموده ام ، و به مجموعه دلايل و براهين آن پرداخته ام .
بدون ترديد آنچه مسلّم و قطعى به نظر مى آيد اين است كه اگر در مواردى تفاوتى بين زن و مرد از ديدگاه اسلام ملاحظه مى شود نسبت به حقوق آنان زيانبار نيست و باعث ظلم و ستم به زنان نمى گردد .
در مسائل حدود روشن و واضح است، زيرا كه شارع مقدّس در احكامش نسبت به هيچ كسى چشم پوشى نكرده بويژه در موارد و احكام و حدودى كه آبروى افراد جامعه به آن بستگى دارد.
امّا در باب حدود عرض ، و جايى كه آبروى افراد در معرض خطر قرار مى گيرد، شارع مقدّس اسلام ، اجراى اين گونه حدود را از كسى مطالبه نمى كند ، و اصولاً بناى خويش را بر عدم اجراى قوانين حدود مى گذارد، و پيوسته براى حراست از مرزهاى مهم اجتماعى كه برخى از آنها مى تواند اركان عظيم و بزرگ خانواده اى را متزلزل و دفع و رفع نمايد . و بدين خاطر است كه در شهادت و گواهى بر زنا، چهار نفر ، مرد عادل را ملاك و معيار اجراى حدّ زنا مى داند، به گونه اى كه اين چهار نفر با چشمان خويش اين عمل منافى عفّت را مشاهده كنند و در محاكم قضايى و نزد قاضى گواهى دهند .
مى توان گفت كه شهادت در حدودى كه ارتباط مستقيم با عرض و آبروى جامعه دارد، تحقّق پيدا نمى كند، مگر در اجتماعى كه عفّت عمومى در آن به عنوان يك پديده نيكو وجود نداشته باشد كه در جوامع كنونى تقريباً مى توان گفت كه چنين چيزى وجود ندارد .
بنابراين، باب حدود عرض نيز مانند باب شهادت است كه چهار مرتبه و اقرار چهار مرد عادل آن هم از روى وجدان دينى محقّق خواهد شد در حدودى كه مربوط به حفظ آبروى افراد جامعه است، و اگر سه شاهد و گواه بر امرى شهادت دهند، مقبول نيست و اگر اين سه شاهد در محكمه اى حضور پيدا كنند كه گواهى دهند، و قاضى گواه چهارمى را از آنها بخواهد و آنان بگويند در راه است و نزد قاضى صبر كنند و نيايد. از ديدگاه اسلام اين سه شاهد هر كدام به طور جداگانه بايد هشتاد ضربه تازيانه را تحمّل نمايند .
بنابراين، اگر چنانچه شهادت و گواهى دو زن را برابر يك مرد مى داند ، بخاطر ايجاد محدوديتها و تنگاهايى است كه آبروى افراد اجتماع از آسيبهاى گوناگون در أمان باشد، همان گونه كه براى مردان نيز چنين محدوديتهايى را پديد آورده . امّا با ضرس قاطع مى توان گفت كه شارع مقدّس با پديد آوردن چنين تنگناهايى هرگز تضعيف و ناتوانى زنان را مدّ نظر نداشته، بلكه اين گونه محدوديتها و تنگناها در اصل تحقّق موضوع است و شارع حفظ آبروى افراد گوناگون اجتماع را بيش از تصوّر و فكر و انديشه ما مدّ نظر قرار داده است . و اصولاً مى توان گفت كه حفظ و حراست از مرزهاى مختلف عرضى در زنان با اهميت تر از مردان است ، زيرا اگر خداى ناخواسته آبروى زنى در معرض تهديد و مخاطره قرار گيرد، تمام وجود و هستى اش در معرض آسيبهاى اجتماعى قرار گرفته است، در صورتى كه در مورد مردان چنين چيزى وجود ندارد زيرا ممكن است، آبروى مردى در محيط زندگى اش در مواردى تهديد شود و آسيب ببيند ، امّا تمامى وجود و هستى اش و شخصيت مردانه او هرگز آسيبهاى كلّى نبيند.
و لذا اگر شارع مقدّس اسلام، زنان را از محدوديتهاى افزونترى برخوردار نموده است، بدين جهت است كه از ورود در مسائل عرضى و آسيبهاى اجتماعى خوددارى نمايند، ولى در بقيّه موارد شهادت و گواهى زنان همانند شهادت مردان است در صورتى كه آنان عادل باشند.
مورد ديگرى كه در قرآن بدان تصريح شده است مسئله ديون است كه پروردگار جهانيان نيز علّت آن را بيان فرموده، بدون اينكه هيچ نقص شخصيتى اجتماعى و فردى وجود داشته باشد. اگر خداوند متعال در قرآن مجيد شهادت و گواهى دو زن عادل را به منزله يك مرد دانسته است، بدين معناست كه اگر به يكى از آنان فراموشى دست داد، بر ديگرى است كه او را آگاه نمايد.
همان گونه كه قبلا نيز گفته شد : در قرآن مجيد علّت را تذكّر و يادآورى مى داند زيرا ممكن است يكى از زنان در دادگاهى چيزى را فراموش نمايد كه بر دومى ضرورى است كه زن اول را كه در معرض گواهى و شهادت قرار گرفته از حالت فراموشى در آورد. و اين مربوط به اعصار گذشته اى است كه پيوسته آنها در جهل و نادانى و فراموشى بسر مى بردند، و از فراگرفتن علوم محروم بوده اند و در اجتماع هيچ گونه نقشى را براى خويش قائل نبوده اند. امّا در عصر كنونى كه زنان اشتغال به تحصيل علوم مختلف دارند و در رشته ها و زمينه هاى گونا گون علمى، از ويژگيهاى خاصّى برخوردارند و داراى اذهان باز و جوّال، و افكار و انديشه هاى نقاد هستند، و بسيارى از آنان جزو دانشمندان و پژوهشـگران مباحث گوناگون علمى مى باشند، نمى توان بر اين باور بود كه شهادت دو نفر از آنها برابر يك مرد باشد.
توجه به كلام فقيه بزرگ و نامور شيعه مرحوم شيخ مفيد ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ در باب نكاح مى تواند راهگشاى بسيارى از مسائل غامض و پيچيده عصر حاضر باشد، آن فقيه بزرگوارى كه در باب نكاح بر اين باور است كه شهادت و گواهى دو زن عادل همانند شهادت و گواهى دو مرد عادل است. و در امورى كه از مختصات زنان به حساب مى آيد شهادت مرد حجّت نيست، پس چگونه مى توان گفت كه حقوق زنان تضييع شده و يا شخصيت آنان از بين رفته است؟
بنابراين، از آيه شريفه مذكور نمى توان استفاده كرد كه شهادت دو زن برابر يك مرد است، بلكه يك زن در برابر يك مرد ، منتها گاهى به احتمال اينكه زن گواهى دهنده برخى از مطالب را در محضر دادگاه فراموش مى كند، زن ديگرى به همراه او مى آيد كه در صورت نسيان و فراموشى برخى از چيزهايى كه به عنوان قرينه و دليل و حجّت قرار مى گيرد او را تذكّر و يادآورى نمايد.
پس بحكم علت ذكر شده در آيه شهادت دو زن بجاى يك مرد در باب دين و بدهكارى بخاطر بالا رفتن ضريب اطمينان در قضاوت است از جهت آنكه در مورد دين در زمان نزول فراموشى زنها در رابطه با آن زيادتر از مردان بوده و محكم آنكه علّت مخصّص است بايد اقتصار بر امثال مورد بشود ولو دين نباشد نه مخير آن كما اينكه اگر در مسئله اى فراموشى آنها زيادتر از مردان نبود بحكم العلّه تخصّص كما انّها تعّمم بايد شهادت يكنفر از آنها بجاى يك مرد محسوب گردد و نظر و سخن فقيه بزرگوار شيخ مفيد در مسئله شهادت بر نكاح همانطور كه گذشت مؤيد اينگونه برداشت از آيه شريفه ميباشد.
برگرفته از پايگاه اطلاع رساني دفتر ايت اله صانعي
http://saanei.xyz/?view=01,01,02,22,0
|