هدايت دو قسم است
يك هدايت تشريعي و ابتدايي و يك هدايت تأييدي و ادامهاي هدايت تشريعي براي همه
كار خداي سبحان راهنمايي و ارائه طريق است كه تمام انسانها را با اين راهنمايي و ارائه طريق هدايت ميكند راه مستقيم را بيان ميكند عقل و وحي را به كمك او اعزام ميكند خطر انحراف را هم بيان ميكند همه اين قسمتها را به طور وضوح تشريح ميكند كه هيچ كس نگويد امر بر ما پوشيده است اين هدايت همگاني است كه حجّت خدا بر همه تمام است
اگر انسان به سوء اختيار خودش راه حقّ را پشت سر گذاشت و راه باطل را در پيش گرفت خداي سبحان به او مهلت ميدهد بلكه توبه كند و برگردد اگر اين راه باطل را ادامه داد و از مرز توبه و انابه گذشت ديگر خداي سبحان آن توفيق بازگشت را نسيبش نميكند ديگر موعظه و هدايت در او اثر نميكند آن نعمت توفيق را از او ميگيرد ولي اگر انساني به حسن اختيار خودش راه حقّ و خير را طي كرد يعني به اين هدايت تشريعي احترام گذاشت خداي سبحان او را به عنوان ايصال به مطلوب در بين راه كمك ميكند وسايل هدايت او را بيش از پيش فراهم ميكند حقّ را كه روشن است بر او روشنتر ميكند موانع را از جلوي راه او برميدارد كوششها و كششها را در او اضافه ميكند علاقه او را به خودش بيشتر ميكند و اين را به مقصد ميرساند اين ميشود هدايت پاداشي نتيجه اينكه يك هدايت است هدايت تشريعي و ابتدايي آن براي همه انسانها است خدا هيچ انساني را از هدايت ابتدايي محروم نكرد و در برابر اين هدايت ابتدايي ضلالت نيست خدا احدي را بدواً گمراه نميكند
اگر راه را انتخاب كرد در بين راه هم #هدايت_پاداشي هست هم اضلال كيفري يعني خداي سبحان انسان مهتدي و اهل طريق را پاداشي ميدهد به نام هدايت تكويني و ايصال به مطلوب و انسان بيراهرو را كيفري ميچشاند به نام اضلال كيفري نه #اضلال_بدوي
اگر از توبه و انابه هم گذشت اگر به عوامل بازگشت هم پشت پا زد از آن به بعد است كه خدا دلش را مهر ميكند و ديگر چيزي در اين دل اثر نميكند از آن به بعد است كه ختم الله علي قلوبهم ديگر حرف در دل اينها اثر نميكند نه ميشود آن عقائد باطل و شبهات را از دل اينها بيرون آورد نه ميشود علوم و معارف را در دل اينها وارد كرد زيرا اگر دل ختم شد و مهر شد نه آن شبهات باطل بيرون ميآيد نه آن معارف حقّ درون ميرود اين مال بين راه است به نام اضلال كيفري
سه دسته ایات مرتبط با هدایت خدا در قران
اضلال و هدايت را قرآن كريم به خداي سبحان استناد ميدهد بالقول المطلق كه خدا گمراه ميكند خدا هدايت ميكند بدون اينكه اين دو وصف را مضيّق كند بفرمايد خدا حكيم است خدا عزيز است خدا خبير است نه بالقول المطلق ميفرمايد يضل من يشاء و يهدي من يشاء اين البته در آيات فراواني است در سوره انعام آيه 39 اينچنين آمده ميفرمايد و الذين كذبوا باياتنا صم و بكم في الظلمات من يشاء الله يضلله و من يشاء يجعله علي صراط مستقيم هر كه را خدا بخواهد گمراه ميكند و هر كه را خدا بخواهد هدايت ميكند به صراط مستقيم آياتي كه جزء اين طايفه است در قرآن كريم كم نيست
اما از طايفه ثانيه آياتي كه دلالت ميكنند به اينكه گرچه اضلال و هدايت به مشيت خداست اما خدا حكيمانه اضلال و هدايت ميكند نه گزاف و گتره آنرا در سوره ابراهيم آيه 4 اينچنين فرمود و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم آنگاه فرمود فيضل الله من يشاء و يهدي من يشاء خداي سبحان هركه را بخواهد گمراه ميكند و هر كه را بخواهد هدايت ميكند ولي يك ذيلي دارد كه اين مشيئت را مشيئت حكيمانه ميداند ميفرمايد وهو العزيز الحكيم يعني اينطور نيست كه حسابي در هدايت و اضلالش نباشد بيحساب كسي را گمراه كند بيحساب كسي را هدايت كند كارش حكيمانه است يك, و اگر جايي خداي سبحان حكمت دانست و آن مورد را اضلال يا هدايت كرد احدي جلوي او را نميگيرد دو, چون او عزيز است اينطور نيست كه اگر جايي حكمت تشخيص داد براي هدايت يا اضلال كسي بتواند يا عاملي بتواند بر او حاكم باشد و در مشيئت او نفوذ پيدا كند و هو العزيز الحكيم اين مضمون هم در موارد ديگر هست محصول اين طايفه از آيات آن است كه هدايت خدا و اضلال خدا كه هر دو پاداشي يا كيفري است روي حكمت و حساب است گزاف و قتره نيست اين طايفه ثاني,
طايفه ثالثه و آياتي است كه موارد خاصش را نشان ميدهد كه چه كسي را هدايت ميكند چه كسي را گمراه ميكند معلوم ميشود حكمت خداي سبحان در توضيح هدايت و اضلال چگونه است در اين طايفه ثالثه از آيات اولاً فرمود خداي سبحان هرگز كسي را بدون اتمام حجت گمراه نميكند در سوره توبه آيه 115 اينچنين است فرمود و ما كان الله ليضل قوماً بعد اذ هداهم اين سنت خدا نيست كه كسي را هدايت كند به معناي ارائه طريق بعد راه را ببندد بعد به او توفيق ندهد اينچنين نيست اين ماكان كان منفي نشانه سنت خداست فرمود سنت خدا اين نيست كه كسي را راهنمايي بكند بعد راهش را ببندد به او توفيق ندهد توفيق را از او سلب كند و ما كان الله ليضل قوما بعد اذ هداهم حتي يبين لهم مايتقون كاملا بين الرشد كند مسئله را و خلافش را بين الغي بكند اگر از آن به بعد كسي با روشن شدن غيّ از رشد قد تبين الرشد من الغي بيراهه رفت آنگاه است كه خدا اضلال ميكند و گمراه ميكند و موردش هم خدا ميداند اينطور نيست كه يك جا اشتباه كند يك جا نداند و مانند آن ان الله بكل شيء عليم پس هرگز كسي را بدون هدايت نميگذارد و بعد از هدايت هم هرگز كسي را گمراه نميكند مگر اينكه تمام مسائل را براي او بين الرشد كند آنگاه او با روشن شدن همه احكام بيراهه برود به سوء اختيار از آن به بعد خدا توفيق را ميگيرد
همين راخدا به صورت سلب بيان ميكند و الله لايهدي القوم الظالمين چون اين اضلال كيفري همان امساك رحمت خاصه است والا چيزي بنام اضلال كه نازل نميشود ضلالت اصولا امر عدمي است بيراهه رفتن كه امر وجودي نيست يعني كمال را از دست دادن فيض را از دست دادن راه را عوضي رفتن خداي سبحان آن رحمت خاصه را به مؤمنين ميدهد اين رحمت خاصه را به كفار نميدهد و الله يختص برحمته من يشاء نه آن رحمتي كه و رحمتي وسعت كل شيء آن رحمت عامه است كه شامل همه ميشود اين رحمت خاصه است كه و الله يختص برحمته من يشاء اين من يشاء را هم تبيين كرده كه آن من يشاء چه كسي است تا روشن بشود كه مشيت او بر اساس حكمت است
داشتن دوست خوب هم بحث خوب, استاد خوب, شاگرد خوب, همسايه خوب و امكانات خوب همه اينها كه نعم الهي و معنوي است اينها را به هر كسي نميدهد اما اين نعم ظاهريه را چرا به همه ميدهد از اين نعم ظاهري مؤمن بهره خوب ميبرد كافر بهره سوء ميبرد اين رحمت خاصه را يك كسي ميبينيد عمري تلاش ميكند تا يك رفيق خوب پيدا كند نصيبش نميشود براي اينكه اين به سوء اختيار خود اين لياقت را از دست داد اين رحمت خاصه را خدا به مؤمنين ميدهد
در سوره ابراهيم آيه 27 اينچنين آمده يثبت الله الذين آمنوا بالقول الثابت في الحياة الدنيا و في الآخرة و يضل الله الظالمين و يفعل الله مايشاء فرمود آنها كه ايمان آوردند مقداري با تلاش و كوشش خود جلو آمدند ما ديگر نميگذاريم آنها بلغزند آنها را از لغزشها حفظ ميكنيم خودشان خواستند تصميمي بگيرند حفظ ميكنيم ديگران خواستند اينها را بلغزانند حفظ ميكنيم اين «و كم من عثار وقيته» خواهد شد كه ميگوييم خدايا خيلي از لغزشها بود كه تو مارا حفظ كردي
اين تثبيت، تثبيت پاداشي است كه مخصوص مؤمنين است
در سوره نحل آيه 9 اينچنين آمده ميفرمايد و علي الله قصد السبيل و منها جائر ولو شاء لهداكم اجمعين آنچه كه بر خداي سبحان است كه خداي سبحان از عنايت و لطف جزء برنامه هاي رسمي خود اعلام كرده است كتب علي نفسه الرحمة اين است كه راه مستقيم را نشان دهد و علي الله قصد السبيل يعني السبيل القاصد راه ميانه، راه معتدل اين بر خداست چون سبيل دو قسم است يك قسم قاصد است راه قصد است صراط مستقيم است كه پايانش بهشت است يك قسمت سبيل جاير است راه منحرف است بيراهه است راه نيست
و يهدي اليه من ينيب كسي كه اهل انابه باشد خداي سبحان به عنوان هدايت پاداشي او را هدايت ميكند نه هر كسي را نظير همين آيه محل بحث سوره رعد كه فرمود و يهدي اليه من اناب در قسمت سلب قضيه فرمود اگر اضلال است مال كافرين است مال ظالمين است مال فاسقين است و مانند آن
در قسمت اثبات قضيه فرمود اگر هدايت است مال منيبين است و يهدي اليه من اناب يا فرمود و من يومن بالله يهد قلبه اگر كسي به هدايت بدوي ايمان آورد خدا بعداً به عنوان پاداش قلبش را هدايت ميكند يا در سوره مائده آيه 16 اينچنين فرمود يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام مگر نه اين است كه خدا بالقول المطلق همه را به دار السلام دعوت كرده است و الله يدعوا الي دار السلام خداي سبحان انسان را به عالمي فرا ميخواند كه سلم محض است اما در اينجا فرمود من افراد خاص را به دار السلام دعوت ميكنم يهدي به اين قرآن كريم . از اين طرف فرمود اين قرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان اين قرآن هدايت مردمي است براي همه بشر در همه اعصار پس قرآن هدي للناس است اين هدايت ابتدايي ولي هدايت پاداشي را در اين آيه فرمود، فرمود: يهدي خدا بوسيله اين قرآن گروه مخصوص را نه همه را يهدي به اين قرآن يهدي من اتبع رضوانه سبل السلام اين هدايت پاداشي و هدايت خاصه مال كسي است كه تابع رضوان الهي باشد.
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنين و لا يزيد الظالمين إلاّ خسارا
همين قرآن مرض را اضافه ميكند نه اينكه يك چيز ديگري مثل اينكه شما بهترين ميوههارا به افراد سالم ميدهيد آنها جذب ميكنند فربه ميشوند نمو پيدا ميكنند همين ميوه هاي ....نه اينكه اين گلابي بد باشد نه اينكه خداي سبحان زخم معده بفرستد خداي سبحان سيب و گلابي ميفرستاد همين قرآن است كه انسان را نور ميدهد و همين قرآن است كه انسان را گمراه ميكند مثل اينكه همان گلابي است كه انسان را تقويت ميكند و همان گلابي است كه انسان را تضعيف ميكند اين مربوط به ضعف و مرض خود شخص است
هيچ شبي در ايّام سال براي انسان گناهكار بدتر از شب قدر نيست زيرا گناه در شب قدر با گناه شبهاي ديگر كه يكسان نيست اين تقصير شب قدر نيست تقصير اين شخصي است كه في قلبه مرض است دو جور مرض نيست انسان اگر در برابر اين نور خود را تطبيق داد و استفاده كرد پيش ميرود و اگر نتوانست در برابر اين نور خود را تطبيق بدهد همين نور چشمش را ميزند تقصير نور نيست مربوط به ضعف باصره اوست
ایت اله جوادی آملی- تفسیر سوره رعد