مثال شما را نمی پذیرم.
اشخاصی به خانه شما هجوم میاورند, نه برای حتک حرمت مهمانان شما, که برای کشتن انها. ایا شما برای حفظ جان انها دخترانتان را به انان پیشنهاد میدهید؟
یا به عنوان یک مستجاب الدعوه از الله کمک می خواهید؟!
مقایسه کنید با حضرت ابراهیم که در مسیر افتادن در اتش حضرت جبرئیل پیش ان حضرت می ایند و می گویند خدایت سلام رساند, و گفت اگر خواسته ای داری بگو. ایشان در پاسخ نه جانش را خواست, نه هیچ چیز دیگری, فقط گفت خواسته دارم, اما نه از تو, از الله!!!
اولین و منطقی ترین کاری پیامبر باید انجام میداد, طلب کمک از الله در ان شرایط اضطراری بود و نه تقدیم کردن دخترانش!!!
وقتی چاره ای نیست پیامبر پناه می برد به خدا از شر خلایق, از او کمک می خواهد برای رفع شر, و می جنگد برای دفع شر یا از مهلکه میگریزد, نه اینکه اولین و ساده ترین راه حل را به گروهی که میداند هیچ چیز جز رفع شهوت مهارناپذیرشان انها را رام نمیکند پیشنهاد کند: دخترانم از ان شما!!!