ادله قرآني نافي كثرتگرايي در دين از ایت الله جوادی املی
مردم يك خدا دارند و يك معاد و راهي است بين مبدأ و معاد صراط مستقيم متعدّد نيست بيش از يكي نيست نه صراط, متكثِّر است نه حق متعدّد, حق مِن الله است ﴿الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ﴾ از مبدأ تا معاد بيش از يك صراط نيست و همه انبيا در اين صراطاند شُعب فرعي اين صراط كه منهاج و شِرعه و شريعت نام دارد براي هر ملت و نِحلتي در هر عصر و مصري فرق ميكند يعني وجود مبارك موساي كليم(سلام الله عليه) فروع دينشان با وجود مبارك عيسي(سلام الله عليه) فروع دينشان با وجود مبارك رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فروع دينشان اينها فرق ميكند اما راه مستقيم يكي است بنابراين چون صراط متعدّد نيست حق متعدّد نيست اصول دين متعدّد نيست كثرتگرايي در دين هم نيست
دليل اول: مشروط بودن اعمال به تطابق آن با حجّت هر عصر
دو آيه در قرآن كريم هست كه گاهي به اين دو آيه استشهاد ميكنند براي جريان پلوراليزم و كثرتگرايي و تعدّد صراط ؛
آيه 62 سورهٴ مباركهٴ «بقره» اين بود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَاري وَالصَّابِئِينَ﴾ اين چهار گروه كه موّحدند اصل وحي و نبوّت را قبول دارند مؤمنين, يهوديها, ترسايان و صابئان اينها را كه ذكر ميكند بدون «واو» عاطفه جمعبندي ميكند ميفرمايد: ﴿مَنْ آمَنَ بِاللّهِ﴾ موحد باشد ﴿وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾ معاد, ﴿وَعَمِلَ صَالِحاً﴾ اين سه اصل را داشته باشد ﴿فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ مشابه اين مضمون در جاي ديگر هم هست لذا به همين تمسّك كردند كه پلوراليزم, كثرتگرايي, تعدّد صراط حق است در حالي كه در همان سورهٴ مباركهٴ «بقره» آيه 135 به بعد روشن كرد كه اصل اول معلوم است اصل دوم معلوم است اصل سوم يعني چه؟ ايمان به خدا معلوم است, ايمان به قيامت معلوم است اما عمل صالح يعني چه؟ عمل صالح در فرهنگ قرآن عبارت از عملي است كه مطابق با حجّت عصر باشد اگر عمل مطابق با حجّت عصر نبود صالح نيست نماز با همه فضيلتي كه دارد اگر الآن به طرف قدس خوانده بشود ديگر عمل صالحي نيست عملي صالح است كه مطابق با دستور پيغمبر آن عصر باشد پس اينچنين نيست كه اگر كسي مطابق دين منسوخ, منهاج منسوخ, شريعت منسوخ عمل كرد آن عمل, عمل صالح باشد . بنابراين تعدّد صراط معنايش اين است كه در عصر هر پيامبري آن حجّت بالفعل, صراط است درست هم است اما در عصر خاتم(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) تنها يك دين حق است نشان اينكه منظور از عمل صالح عملي است كه مطابق با حجّت عصر باشد آيه 135 به بعد همان سورهٴ مباركهٴ «بقره» است.
دليل دوم: تقييد هدايت به تسليم در برابر همه انبياي الهي
در آيه 135 به بعد سورهٴ مباركهٴ «بقره» اينچنين آمده است: ﴿وَقَالُوا كُونُوا هُودَاً أَوْ نَصَارَي تَهْتَدُوا﴾ يهوديها گفتند يهوديها فقط نجات پيدا ميكنند, مسيحيها گفتند فقط مسيحيها نجات پيدا ميكنند شمايِ پيامبر ﴿قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ شما به آنها اين بيانات را بگوييد اين بيانات همان است كه الآن در سورهٴ «عنكبوت» محور مجادله است يعني عنصر اصلي جدال مسلمانها با ديگران گفتگوي اديان اين عناصر محوري چهارگانه سورهٴ مباركهٴ «عنكبوت» را بايد مدار بحث قرار بدهد
ايمان به مبدأ, ايمان به قرآن, ايمان به كتابهاي آسماني, انقياد در برابر خدا; اين چهار اصل محور گفتگوي اديان يا هر تعبير كه بگوييد ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللّهِ﴾ (يك) ﴿وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا﴾ (دو) ﴿وَمَا أُنْزِلَ﴾ اين ﴿مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم﴾ كه در سورهٴ «عنكبوت» كه در مكه نازل شد به صورت متن آمده در سورهٴ «بقره» كه در مدينه نازل شد شرح داده شد ﴿وَمَا أُنْزِلَ إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَي وَعِيسَي وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَبِّهِمْ﴾ اين شرح ﴿مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم﴾ است پس به اين بايد ايمان داشته باشيم ﴿لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ﴾ اينچنين نيست كه «يكفر ببعض و يؤمن ببعض» باشد
اينها محور جدال است هر چه خدا گفت ما آن را قبول داريم خدا همانطور كه تورات را نازل كرده انجيل را نازل كرده وجود مبارك موسي و عيسي(عليهما السلام) را پيغمبر قرار داده خب قرآن را نازل كرده ﴿وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾ بعد فرمود اين تعارف ندارد اينچنين نيست كه كثرتگرايي, تعدّد صراط اينها را ما امضا كنيم ﴿فَإِن آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهتَدَوا﴾ نه اينكه هر كسي به دين خود عمل بكند اهل نجات است حالا يك وقت است كسي مستضعف است معذور است آن حرف ديگر است اما كسي عالماً عامداً اسلام را قبول نكرده [چنين كسي اهل نجات نيست]
پس پلوراليزم مذهبي, كثرتگرايي ديني, تعدّد صراط, هر كسي هر ملّتي دارد اهل نجات باشد اينچنين نيست.
تفسیر سوره عنکبوت