تفسير و‌ تدبر قرآن انلاين-تالارگفتگوي قرآن پویان
»
پرسش و پاسخ و تحقيقات قرآني
»
پرسش و پاسخ قرآني
»
هم نشینی حضرت موسی با یک جوان
عنوان جدیدارسال پاسخ
1
ارسال شده :
about 6 Years ago

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1398-1-28 01:26:49
ارسالها: 1

تشکرها: 0 بار
0 تشکر دریافتی در 0 ارسال
با سلام خدمت دوستان و اساتید محترم

در رابطه با سوال حضرت موسی از خداوند که چه کسی در بهشت همنشین هست که به یک جوانی که قطاب هم بوده
اشاره شده و در اینترنت هم داستانش هست یک عزیزی گفت در قرآن به این اشاره شده.
من هر چه گشتم پیدا نکردم . کسی میدونه در کدام ایه ذکر شده من در نت خیلی جستجو کردم چیزی پیدا نکردم .
2
ارسال شده :
about 6 Years ago

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Administrators , member
تاریخ عضویت: 1390-2-31 17:53:20
ارسالها: 1239

تشکرها: 1 بار
49 تشکر دریافتی در 28 ارسال


سلام بر شما

این موضوع در ایات قران ذکر نشده است.
3
ارسال شده :
about 6 Years ago

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391-10-20 20:01:51
ارسالها: 815

تشکرها: 0 بار
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
اصل ارسال توسط : farhang برو به اراسل نقل قول شد


سلام بر شما

این موضوع در ایات قران ذکر نشده است.


خوب این داستان دقیقا از چه منبعی ذکر شده ؟

4
ارسال شده :
about 6 Years ago

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Administrators , member , Moderator
تاریخ عضویت: 1390-3-24 21:55:49
ارسالها: 2223

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
سلام

در كتب بعنوان داستان و حكايت نقل شده است كه معلوم نيست واقعيت دارد يا خير.


مثلا سايت حوزه،به نقل از كتابي غير مشهور نقل كرده و نه كتب اصلي روايي شيعه و سني. كه در زير مي ايد:

حضرت موسی (علیه السلام) هنگام مناجات با خدا، از خداوند درخواست کرد که همنشین وی را در بهشت برایش معرفی کند تا او را بشناسد. خطاب آمد، ای موسی! در فلان ناحیه، کوچه فلان و فلان مغازه برو، کسی که در آن جا مشغول کار است او رفیق تو در بهشت خواهد بود.

حضرت موسی (علیه السلام) سراغ او رفت، دید جوانی است قصاب. از دور مراقب بود تا ببیند او چه عمل شایسته ای دارد. اما چیز فوق العاده ای از او مشاهده نکرد. شب هنگام که جوان محل کار را ترک می کرد، موسی بدون آن که خود را معرفی کند، نزد جوان آمد و از او خواست تا شب را مهمانش باشد. حضرت موسی می خواست بدین طریق رمز کار او را به دست آورد و ببیند آن جوان چه عبادت هایی در خلوتگاه انجام می دهد که این قدر درجه پیدا کرده و همنشین پیامبر خدا شده است.

جوان همین که وارد منزل شد قبل از هر چیز غذایی آماده کرد، آن گاه سراغ پیر زنی از کار افتاده رفت که دست و پایش فلج شده، قدرت حرکت و جا به جا شدن را نداشت. با صبر و حوصله غذا را لقمه لقمه به دهانش گذاشت، او را شست و شو داد، لباسش را عوض کرد و سر جایش گذاشت. موسی هنگام خدا حافظی خود را معرفی کرد؛ پرسید این زن کیست و پس از آن که به وی غذا می دادی نگاهی به سوی آسمان می انداخت و کلماتی بر زبان جاری می کرد، چه بود؟

گفت این زن مادرم است و هر بار که به او غذا می دهم و او را سیر می کنم درباره من دعا می کند و می گوید: خدایا او را همنشین موسی بن عمران در بهشت برین قرار بده. موسی به جوان مژده داد که دعای مادر درباره تو مستجاب گردیده است.»


جعفر میر عظیمی، حقوق والدین، قم، کتابخانه حضرت ابوالفضل «ع»، 1369، ص 226.


© 2025 Design by Mahdi