رتبه: Advanced Member
گروه ها:
Administrators
,
member
,
Moderator
تاریخ عضویت: 1390-3-24 21:55:49 ارسالها: 2223
تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مراد از ایات افاق و انفسی در سوره فصلت چیست؟ با وقوع این ایات حق بودن چه امری تبیین خواهد شد؟
اگرچه سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) و بعضي از مفسّران ديگر، اين بخش پاياني را به قرآن برگرداندند؛[11] امّا در قرآن ما چنين آياتي نداريم كه خدا بفرمايد من آيات آفاقي و انفسيِ خودم را نشان ميدهم تا معلوم شود قرآن حق است، اينگونه از تعبيرات راجع به توحيد است كه من آيات آفاقي و آيات انفسي را نشان ميدهم تا روشن شود كه خدا «حق» و واحد و «لا شريك له» است، اين ﴿سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَهُمْ﴾ كه «أنّ القران هو الحق» اين در قرآن سابقه ندارد؛ امّا آيات خود را نشان ميدهيم تا روشن شود «الله» موجود است, واحد است, احد است و «لا شريك له»، اين موارد هست.
آشكار شدن «حق» هدف از نشان دادن آيات الهي آن وقت اين قرآن كريم ميفرمايد ـ به صورت فعل مضارع, حال و استقبال ـپشت سر هم ما آيات خود را نشان ميدهيم تا اينها با استدلال بفهمند كه خدا حق است، يك؛ معاد حق است، دو؛ اگر خدا حق است كه حق است؛ يعني مبدأ و اگر معاد حق است كه حق است؛ يعني معاد, بين مبدأ و معاد آيا راه هست يا راه نيست؟ اگر ما اوّلي داريم و يك سومي داريم، يك وسط داريم يا نداريم؟ اگر از جايي شروع كرديم و به جايي ختم ميشويم،به هر حال يك راه هست يا نه؟ راه همان صراط مستقيم است, همان دين است, همان وحي و نبوّت است؛ اوّلي و سومي كه ثابت شود، الاّ ولابد وسطي ثابت ميشود.
مقصود از آفاقي و أنفسي بودن آيات
مطلب ديگر اينکه تنها آيهاي كه كلمه «آفاق» در آن به كار رفته همين آيه است. منظور از «آفاق» يعني بيرون, منظور از «أنفس»؛ يعني درون؛ امّابسياري از افراد در بيرون سير ميكنند و خيال ميكنندکه در درون سير ميكنند. يك وقت است كسي راه مدرسه را طي ميكند, راه حوزه و دانشگاه را طي ميكند, برهان فلسفي اقامه ميكند, برهان كلامي اقامه ميكند،با برهان تغيّر ثابت ميكند, برهان حركت درست ميكند, برهان حدوث درست ميكند, برهان صدّيقين درست ميكند؛ اين مفاهيم را ترتيب ميدهد و به خدا ميرسد، اينها دروني سخن گفتن و بيروني فكر كردن است، اينها مفهوم است و مفهوم بيرون از ماست که در گوشه ذهن ما افتاده است، اينها هرگز آيات أنفسي نيست.
اگر كسي بگويد: روح مجرّد است، هر مجرّدي يك مبدأ تجريدي دارد، خالق او قطعاً بايد مجرّد باشد، همه اين براهين حق است! از راه «تجرّد نفس» خدا را ثابت ميكند، اين حق است! امّا بيرون از دروازه حرف ميزند، براي اينكه با مفهوم سر و كار دارند، اين آيات انفسي نيست. اين نفسي كه ميگويند ـ اين كلمه سه حرفي ـ اين نفس به حمل اوّلي است؛ ولي بيرون به حمل شايع است، اين با بيرون دارد حرف ميزند. ممكن نيست كسي درون خودش را بشناسد و بتواند آرام باشد، آيات أنفسي جاي ديگر است، تمام اينها آيات آفاقي است که بيرون از ماست،يك سلسله مفاهيمي است که در گوشه ذهن ما افتاده که گاهي هست و گاهي نيست, گاهي فراموش ميشود و گاهي دوباره برميگردد، مانند اينهاست. آن كسي كه خودش را در مشهد و محضر «الله» حضوراً مييابد،او آيات أنفسي دارد.
ناتمامي حمل رؤيت آيات به فتوحات اسلامي ايران و روم
اما برخيها گفتند كه اين ﴿سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ﴾ مربوط به فتوحاتي است كه اسلام درباره امپراطوري ايران و روم و اينها به دست آورد كه با فعل مضارع هم هماهنگ باشد؛ يعني ما آيات خود را نشان ميدهيم، اينكه عِدّه و عُدّه شما مسلمانها كم بود، دو امپراطوري قَدَر عصر خودتان را فتح كرديد؛ اما مستحضريد صِرف فتح و كشورگشايي, آيهٴ الهي نيست، اين همه كشورها و دولتها بود كه فتح ميكردند, اگر حقانيّت اسلام مطرح شود «نِعم الأمر», آن اِخباري كه وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در جريان حفر «خندق» گفت نوري جهيد كه قصرهاي شام و امثال شام را ميبيند[26] اين «نِعم الحق», آن اِخبارات الهي حق, آن كار نبوي و علوي حق, اينها آيات الهي هستند كه دليل بر حقانيّت می باشند، وگرنه با صِرف كشورگشايي ديگران هم اين كار را كردند, بعديها هم همين كار را كردند و گاهی هماز دست دادند.
تفسیر تسنیم ایت الله جوادی املی
|
|
1 کاربر از این ارسال تشکر کرده اند
|
|